شناسنامه طرح پژوهشی
مؤسسة پژوهشی/ پژوهشگر: مجید روستا
سفارشدهنده: سازمان نوسازی شهر تهران
سال تهیه: 1391
کلیدواژهها
مدیریت، ترتیبات نهادی، گروههای ذینفع و ذینفوذ، قوانین و مقررات، نوسازی بافتهای فرسوده.
هدف اصلی پژوهش
· تدوین ترتیبات نهادی پیشنهادی به منظور نوسازی و بهسازی بافتهای فرسوده برای شهر تهران؛ به طوری که علاوه بر همکاری همة نهادهای ذیمدخل با یکدیگر، سبب جلب مشارکت شهروندان نیز در این فرایند شود.
ساختار و چارچوب پژوهش
این پژوهش از چهار مرحله تشکیل شده است: 1ـ بررسی ادبیات، مفاهیم موضوع و ارزیابی تجارب داخلی و خارجی، شامل دو بخش: در بخش یکم، ضمن بررسی تعاریف و مفاهیم و گونهشناسی بافتهای فرسودة شهری و بررسی علل پیدایش بافتهای فرسوده، جایگاه نوسازی بافتهای فرسوده در ضوابط، مقررات و قوانین موجود بررسی شده است؛ در بخش دوم، تجارب داخلی و خارجی و شیوههای مدیریت نوسازی و بهسازی بافت فرسوده بررسی شده است. 2ـ بررسی ترتیبات نهادهای موجود(شامل همة نهادها و دستگاههای مرتبط با موضوع). در این مرحله، نهادهای نقشآفرین در سطح ملی و محلی، شرح وظایف قانونی دستگاههای ذیربط بر اساس اساسنامه و قوانین تأسیس، قوانین و مصوبات حاکم بر ترتیبات نهادی کنونی، و نهادهای غیردولتی و مردمی دخیل در نوسازی بافتهای فرسوده شناسایی و بررسی شده است. 3ـ تدوین ترتیبات نهادی پیشنهادی به منظور نوسازی و بهسازی بافتهای فرسوده با تأكيد بر شهر تهران. این مرحله، این ترتیبات را با تأکید بر اوضاع کشور و شهر تهران ترسیم کرده است. 4ـ در این مرحله، جمعبندی تحلیلی و نتایج مطالعات ارایه شده است.
خلاصه پژوهش
در این پژوهش، برای پاسخ به سؤال اصلی تحقیق که در زمینة مباحث مدیریت مشارکتی با تکیه بر نقش مردم، نهادهای محلی و سایر ذینفعان است، در ابتدا مطالعات نظری صورت پذیرفته است. بدین منظور، در ابتدا، مفاهیم و گونههای موجود در بافتهای فرسوده شناسایی، و همچنین مفهوم محلات فرودست (Slum) تدقیق شده است. پس از آن، با بررسی اوضاع ایران و بهویژه تهران، ابعاد کمّی بافتهای فرسوده و علل شکلگیری بافتهای فرسودة شهری، در قالب عوامل حقوقی، مدیریتی، سیاسی ـ اداری، اقتصادی و اجتماعی بررسی شده است. پس از آن، به منظور بررسی ضوابط، قوانین و مقررات موجود، جایگاه نوسازی بافتهای فرسوده در برنامههای پنجسالة توسعه بررسی شده است. در بخش دوم این مرحله نیز تجارب داخلی و خارجی مورد توجه قرار گرفته است.
در بخش خارجی، تجارب مدیریتی نوسازی در چند کشور، به تفکیک کشورهای کمترتوسعهیافته(شامل تونس، مراکش، آفریقای جنوبی، برزیل، هند، مصر و السالوادور) و کشورهای توسعهیافته(شامل فرانسه، انگلیس، ژاپن، آمریکا، هلند، نروژ، سوئد و فنلاند) مطالعه شده است.
بررسیها نشان میدهد که در کشورهای کمترتوسعهیافته، نهادهای دولتی، نقشی اصلی در نوسازی ایفا میکنند؛ هرچند که در چند کشور، بخش خصوصی هم تا حدودی مشارکت داشته است؛ درحالی که در کشورهای توسعهیافته، با درك اهميت مشاركت بخش خصوصي و مردم، از پتانسيلهاي موجود به شيوههاي گوناگون بهره برده شده، و بخش خصوصي، نقش اصلي را در نوسازي بافتهاي فرسوده ايفا کرده، و نهادهاي دولتي، بیشتر نقش راهبري و مساعدت را در نوسازي داشتهاند.
مرور کلی نوسازی در بافتهای فرسودة ایران نشان میدهد که با وجود پیشرفتهایی در این زمینه، و نیز به رغم وجود اقدامات و تجارب عملی، نبود نهادهاي كارا و بدون هماهنگي، نبود برنامهريزي جامع و يكپارچه، توجه بيشتر به جنبههاي كالبدي، وسعت و عمق زیاد مداخلات، ناديده گرفتن ساكنان، نبود منافع مادي برای ساكنان، تحققپذيري كم، اجراي ناقص، اوضاع اقتصادي ناپايدار و نبود مديريت شهري واحد، مشاركت ناچيز ساكنان، و در مجموع، توجه نشدن به اصول توسعة پايدار شهري نمود دارد.
در مرحلة بعد، نقش دستگاهها و نهادهای ذینفع و ذینفوذ در سطح ملی و محلی در فرآیند نوسازی بافتهای فرسوده مطالعه شده است. در این راستا، شرح وظایف قانونی دستگاههای ذیربط، بر اساس قوانین و اساسنامههای آنها در سطوح ملی، منطقهای و محلی، و همچنین قوانین و مقررات مرتبط با آن، در کنار شناسایی نهادهای غیردولتی و مردمی موجود در این حوزه بررسی شدهاند. تحلیلهای صورتگرفته نشان میدهد که در وضعیت موجود، «نظام مدیریت نوسازي شهری» کشور از دو منظر ساختاری و کارکردی با چالش جدی مواجه است.
از دیدگاه ساختاری و با نگرش سیستمی، روابط و تعاملات نظام مدیریت شهری با سیستمهای فراسطح و نظامهای ملی همچون وزارتخانهها و شوراهای عالی، و نظامهای منطقهای از قبیل ادارات کل و استانداریها، به سبب تمرکز در ساختار سیاسی ـ مدیریتی کشور، نوعی رابطة خطی ـ عمودی و یکسویه دارد و از این رو مدیریتی منفعل است؛ و از نظر رابطه با سیستمهای همسطح و محلی همچون ادارات تابع دستگاههای اجرایی و فرمانداریها، به علت وجود روابط ناهماهنگ، مدیریتی چندپارچه است؛ و از نظر سیستمهای فروسطح و داخلی نیز به لحاظ نبود انسجام کافی در تعاملات سیستمی، مدیریتی غیرمنسجم است؛ و از نظر محیطی، به سبب برخوردار نبودن از بسترهای مناسب فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حقوقی، تحت تأثیر پارهای قانونگریزیها، نبود مشارکت ناکافی از سوی مردم و فشار برخی سازمانهای غیررسمی قرار دارد، و بنابراین، نظام «مدیریت نوسازي شهری» کشور، در محیط نامساعدی ایفای نقش میکند.
از دیدگاه کارکردی نیز «مدیریت نوسازي شهری» با چنین ساختاری، در اجرای وظایف، برنامهریزی، سازماندهی، رهبری و کنترل دچار مشکل است؛ به طوری که به علت وجود مراجع متعدد در برنامهریزی شهری، ناهماهنگی در سازمانهای اجرایی و ممکن نبودن رهبری و کنترل همة کنشگران حوزة شهری، با موانع اساسی در اجرای وظایف خود روبهروست.
در مرحلة سوم، ترتیبات نهادی پیشنهادی، به منظور نوسازی بافتهای فرسوده تبیین شدهاند. در این راستا، اصول حاکم بر این ترتیبات و گردش کارهای آنها نیز پیشنهاد شده، و همچنین اصلاحات مورد نیاز در قوانین و مقررات نیز بیان شده است.
در مرحلة چهارم، چشمانداز آتی نهادهای متولی، بر اساس راهبردهای عملیاتی و راهکارهای ایجاد تعامل و هماهنگی بین بخشی و مشارکت مردمی و نهادهای غیردولتی (NGO) و (CBO) در فرایند نوسازی بافتهای فرسوده تدوین و ترسیم شده است. مهمترین خروجی این بخش را میتوان تبیین مدیریت نوسازی مطلوب بافتهای فرسوده در سطوح متفاوت دانست. این الگو، به تفکیک بخشهای دولتی، عمومی(شهرداری و شورای شهر) و مردمی(بخش خصوصی و جامعة مدنی) ارایه شده است. با چنین تفکیکی در وظایف بخشهای گوناگون میتوان انتظار داشت که مديريت نوسازي، غیرمتمرکز، نظارتکننده، تسهیلگر و تنظیمکنندة امور مدیریتی در همة سطوح باشد؛ بخش عمومی، توانمند، کارا، اثربخش و پاسخگو شود؛ و بخش مردمی، آگاه، مسئولیتپذیر و توانمند، در راستای دستیابی به آرمانهای قانون اساسی و اهداف توسعة ملی در سند چشمانداز، بیش از پیش در حوزة نوسازی بافتهای فرسوده فعالیت کنند.
دستاوردها و یافتههای پژوهش
بررسیهای صورتگرفته در این پژوهش نشان میدهد که مديریت نوسازي بافت فرسودة شهري، با معضلات تعدد مأموریتهای متداخل حوزههای گوناگون، نبود هماهنگی و نظارت بین حوزهها، وجود رقابت بین حوزهها برای تصدیگری و نبود تعامل و ارتباط منطقی بین صف و ستاد روبهروست. ساختار مدیریت کلان نوسازي بهسازي بافت فرسودة شهر تهران، به تحول اساسی در سطوح خرد و کلان نیاز دارد. در این رهگذر، همچنین حرکت به سمت «شهروندمداری» و حاکمیت شهروندان در مدیریت شهری، بسیار لازم است. بر اساس بررسیهای صورتگرفته در این پژوهش، ساختار سازمانی مدیریت نوسازی همسو با سیاستها و اهداف مورد نظر و با رویکرد فرآیندی در چارچوب طرح مدیریت استراتژیک سازمان پیشنهاد میشود.
دانلود بخش اول - قسمت دوم
دانلود بخش دوم
دانلود بخش سوم و چهارم